شبهای بخارا هر هفته به کوشش علی دهباشی فرنشین ماهنامه بخارا بخشی از فرهنگ این سرزمین سترگ را به دوستدارانش میشناساند.
«شب باغهای تهران» در پی دلنگرانیهایی که در دهههای اخیر برای باغهای از دست رفته پدید آمده، در خانه معماری وارطان برگزار شد تا کارشناسان پاسخی برای پرسشهای بسیاری از جمله «براستی چه بر سر این باغها آمدهاست؟» بدهند و گذری به تاریخ باغهای ایران بهویژه باغ نامدار نگارستان داشتهباشند. با نشان دادن «فیلم باغهای گمشده» به کارگردانی هادی آفریده نیز سترگی ویرانههای پدید آمده در باغها و جایگزینی برجها و بناهای ناخجسته پیرامون رودها و رود درهها، سترگی و گستردگی تخریبها آشکارتر شود.
سخنران نخست این نشست عبدالهانوار، پورسینای روزگار ما گذر کوتاهی به تاریخچه باغ نگارستان داشت: «روزگار تهماسبی بزرگی تهران از سوی شمال تا خیابان چراغگاز یا امیرکبیر کنونی بود و چند باغ از جمله باغ سردار در بیرون شهر پدید آمده بود.
نگارستان باغ نگارهها
باغ نگارستان بنا به اسناد فارسی سال 1222 ساخته شد زیرا فتحعلیشاه از هوای تهران آزرده بود با ساخت این باغ بیشتر روزگار خود را آنجا میگذراند. انگیزه نامگذاری این باغ به نگارستان یکی کشیدن پرده بزرگی از نگارههای فتحعلیشاه، فرزندانش و رجال قاجاریه با نامشان به دست میرزاعبداله نقاشباشی است و دیگری در بخش بالای باغ کاخی دیگر ساخته بودند که دارای تالار شیشهای رو به باغ بود و سراسر شیشهها را نیز میرزا عبداله نگارگری کردهبود؛ همچنین بالاتر از آنجا حیاطی وجود داشت که صندوقخانه مینامیدند کنار آن اتاقی ویژه فتحعلیشاه بود تابلوی بزرگی از فتحعلیشاه، پسرانش و 160 همسرش نگارگری شده بود که همگی ویران شدهاند.»
وی در دنباله سخنانش افزود: «بنا به گفته یکی از سفیران فرانسوی از پایین تا بالای باغ به اندازهای درخت سرو کاشتهبودند که از پیادهروی در آن بسیار خوشش میآمد ولی شوربختانه روزگاری دیگر رویدادهای ناگواری در این باغ روی داد از جمله کشتن قایممقام فراهانی به دست محمدشاه قاجار است و انگیزهای برای پدید آمدن زبانزد (ضربالمثل) «باش تا قائممقام از باغ درآید». محمدشاه وی را شش روز حبس کرد تا بهگمانش از گرسنگی به مرگ طبیعی درگذرد ولی زنده ماند روز ششم دستمالی به دهانش کرده و او را خفه میکنند.»
گفته میشود هنگامی که وی در حوضخانه حبس بوده با ناخن خود این سروده را روی دیوار مینویسد«روزگار است اینکه گه عزت دهد گه خوار دارد / چرخ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد»
زمین بهعنوان کالای تجاری در ایران
این تهرانشناس بزرگ افزون بر گفتن پیشینه باغ نگارستان به مشکلات امروزی که باغهای تهران دچار شدهاند اشاره کرد: «هنگامی که عباسمیرزا پسر بزرگ فتحعلی شاه در یکی از جنگهای ایران و روس کشته میشود، وی پسر عباسمیرزا به نام محمدشاه را به ولیعهدی خود برمیگزیند و در این کار قائممقام کوششهای بسیاری میکند ولی محمدشاه پس از شش ماه وی را میکشد. در تاریخ قاجار این جشن و پذیرایی بسیار خواندنی است.»
وی از چگونگی سیراب کردن باغ گفت: «گفته میشد آب باغ از آب حاج علیرضا تامین میشد ولی ما پیدا کردیم آب کرج به دستور حاج میرزا آغاسی به تهران آورده شد و باغها را آبیاری میکردند؛ چون کاری دانشی نبود پس از درگذشت محمدشاه و حاج میرزا آغاسی این کار ادامه نیافت.
باغهای بزرگی در آن روزگار به دست سران قاجار ساخته میشد، زیرا زمینها بیرون از شهر بودند و صاحبی نداشت بههمینروی هر کسی که چندسالی برای آبادانی آن میکوشید بنا به شرع و قانون مدنی صاحب آن زمین شناخته میشد.
شوربختان یکی از بزرگترین اشتباهاتی که در ایران رخ داد شناخته شدن زمین به عنوان کالای تجاری است و این موضوع آشفتگی بسیاری در اقتصاد ایران وارد کردهاست. یکی که ثروتی ندارد ولی زمینی به وی واگذار شده پس از گذشت چند سالی بدون هیچ زحمتی بهای زمین بالا میرود و ثروت هنگفتی به دست میآورد.
پیشتر اگر باغی ساخته شد چون دارایی خصوصی شناخته میشود پس دارنده آن میتواند هر کاری که دوست دارد انجام دهد و کسی هم نمیتواند در برابر آن ایستادگی کند. امروز بسیاری از باغهای تهران اینگونه به دست مردم سودجو افتادهاست.»
روزگار باغ نگارستان در دوره ناصری و پس از آن
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «تهران در دوره ناصری گنجایش شهروندانش را نداشت بههمینروی ناصرالدین شاه دستور داد از میدان توپخانه 1500 گام رو به شمال و 1000 گام در سه سوی دیگر به گسترهی تهران افزوده شود. بخش شمالی امروز به خیابان انقلاب یا شاهرضای دوره پهلوی رسید. انگیزه نامگذاری شاهرضا برای این بود که رضاشاه هم هنگام گسترش تهران در سال 1308 خندقهای این بخش را پر کرد و خیابانی که ساخته شد، نام شاهرضا را به خود گرفت.
پس از گسترش تهران در دوره ناصری، باغ نگارستان، باغ سردار و باغ میرزاآقاخان نوری در درون شهر جای گرفت. باغ نگارستان دیگر مورد توجه ناصرالدین شاه نبود و وی باغ و کاخهای دیگری بهنام عشرتآباد و قصرفیروزه را ساخت.
در دوره مشروطیت چون گمان برده شدهبود کانون مشروطهخواهان در باغ نگارستان است چهار یا پنج توپ به باغ پرتاب کردند.
در دوره پهلوی یکم مورد توجه دکتر حشمت قرار گرفت و دانشسرا عالی در کاخهای باغ بنا نهاده شد، بخش ادبیات آن هنوز برجاست و امروز موزه شدهاست.»
سیاهچالهای که تهران در آن میافتد
سخنران دیگر ترانه یلدا مهراز (:معمار) و شهرساز درباره اینکه امروز برای باغهای تهران چه بایستی کرد را نوشداروی پس از مرگ سهراب خواند و گفت: «آب ریخته را نمیتوان جمع کرد. در هنگامهای که با خشکسالی روبهرو هستیم بسیار سخت بتوان باغها را زنده کرد. هماکنون شورای شهر پیگیر این موضوع است و نمیدانم شهرداری تا چه اندازه به خود آمدهاست، گامهای نخستین در راستای این برنامه برداشته شدهاست.
نزدیک به یک ماه پیش مشاوران شهرسازی نشستی گذاشتند معاون وزیر، شهرداری و شورای شهر آمدند و گفتند جداً میخواهیم از تخریب باغها پیشگیری کنیم ولی به دید من راهحلهایی که پیش کشیدند بسیار خوشنود کننده نیست و یکی از هموندان شورای شهر گفت یا این روند به همینگونه ادامه پیدا میکند که به مانند سیاهچالهای است و تهران در آن میافتد یا کلا پروانه ساخت و ساز درون باغها دادهنشود.»
وی در ادامه افزود: «یکی در دوره کرباسچی پیشنهادی داد و وی آن را بخشنامهگونهای به نام برجباغ صادر کرد و البته در طرح جامع تهران نبود. گفته شد در هر باغی میتوان تنها یک برج در 30درصد زمین ساخت و باقی درختها بماند. نزدیک 25 سال در باغهای مردم برج سازی شد و اصول و مبانی گذاشته شده، رعایت نشد؛ حتا زیر آن تا 80 درصد و گاهی 100 درصد پارکینگ به باغ دادند و داستان بهگونهای پیش رفت که ریشه درختان همه در پارکینگها قرار میگرفتند.
حال امروز میگویند آن قانون بهعنوان پایه قرار گرفته و گفتهاند کوشش میکنیم باغهایی که ماندهاند اگرچه بسیار اندک است، کاربری گردشگری و فضایی برای پذیرایی پیدا کند.»
نیکوکاران به جای دبستانسازی، بوستان به مردم پیشکش کنند
یلدا گفت که برای پاسداری از هر آنچه برجای مانده اراده استواری میخواهد تا بتوان جلو سرمایهدارها، بسازبفروشها و کسانی که در قدرت هستند و بیشتر شهرداری را آنان اداره میکنند نه کارشناسان شهر، ایستادگی کرد. به دید وی میتوان همه داشتههایمان را پاسداری کنیم ولی سخن پایانی را رهبری باید بزند.
این شهرساز در دنباله سخنانش پیشنهادهایی داد: «اگرچه در وضعیت خشکسالی هستیم ولی برف بایستهای روی کوهها مینشیند که با نفوذ در دل زمین آب مورد نیاز قناتها را تامین میکند.
تهران با جمعیت بیش از ده میلیونی مصرف آب بالایی دارد و اگر بتوان تصفیهخانههای محلی ایجاد کرد از این آب میتوان برای آبیاری باغها و بوستانها بهره گرفت. شوربختانه شهرداری به این موضوع توجهی ندارد.
میتوان 600 قنات تهران را زنده کرد، اگر کف رودخانهها را سیمان نکنیم آب به زمین فرو میرود؛ با این کار به طبیعت نیز ارزش میگذاریم.
برخی رستورانهایی که کنار رودخانه تخریب شد، دوباره پروانه ساخت ندهیم. امروز وضعیت زندگی مردم دگرگون شدهاست در گذشته هر کسی حیاطی و حوضی بزرگ داشت و از فضای سبز آن بهره میگرفت ولی امروز آپارتماننشینان نیاز به فضای سبز همگانی دارند و برآوردن چنین نیازی از خویشکاریهای شهرداری و مردم است؛ نیکوکاران میتوانند به جای ساخت دبستان، باغ بخرند و بوستانش را پیشکش مردم کرده تا بتوانند زندگی کنند.
تنها 20 درصد از باغهای گمشده ماندهاست
در دنباله شب بخارا، فیلم مستند «باغهای گمشده» به کارگردانی هادی آفریده به نمایش درآمد. پس ار پخش فیلم آفریده به باشندگان گفت: «زمانی که فیلم را میساختیم همه تراژدی بود و بدتر اینکه در باغهایی که آن زمان گام برمیداشتیم امروز اثری از آنها نیست و شاید 20درصد آنمانده باشند؛ باغهایی که بهعنوان باغموزه یا سفارتخانه هستند.
دور میدان فلسطین 15 سال پیش خانههای بزرگی بود که وابسته به خاندان فرمانفرمایان بود و باغ بسیار بزرگی در همینجایی که امروز مسجد ساخته شده، وجود داشت. پس از مدتها که دوباره به اینجا آمدهام و در این منطقه قدم زدم هیچاثری از باغ نیست.»
علی دهباشی، برگزار کننده شبهای بخارا
استاد عبداله انوار، پورسینای زمانه و تهرانشناس برجسته
پوپک عظیمپور در نشست شبهای بخارا
از راست: علی دهباشی،، هادی آفریده کارگردان فیلم مستند «باغهای گمشده» و استاد عبداله انوار
از راست: هادی آفریده و ترانه یلدا مهراز، شهرساز و تهرانپژوه برجسته
برجسازیهای ناشایست در دل باغهای تهران
ساخت پلها و بناهایی که رودخانهها را به نابودی میکشاند
درخت سیزده چنار در یکی از محلههای تهران
زمانی به جای این برجها باغ بود
فرتور از مارال آریایی است.
1986