آیین گشایش چهلویکمین سمپوزیوم کمیته فراملی موزهشناسی ایکوفوم در دیرینکده (:موزه) ملی ایران با باشندگی گنجینهداران، دانشجویان، دوستداران ایرانی و کشورهای بیگانه با نام «موزه و تقدس» 23 مهرماه برگزار شد.
در آغاز همایش جبرییل نوکنده سرپرست دیرینکده ملی ایران به میهمانان خوشآمدگویی گفت و از نهادهایی که در برپایی چنین همایشی یاری رساندهاند سپاسگزاری کرد و همچنین از گنجینهداران و دوستدارانی که با کوششهایشان انگیزه صلح و دوستی ملتهای جهان هستند نیز سپاسمندی کرد.
سپس محیط طباطبایی فرنشین ایکوم که زمینه برپایی این آیین را فراهم آورده بود پس از خوشآمدگویی به سفیران و هیاتهای بیگانه از کسانی که ایکوم را در برگزاری چنین همایشی یاری رساندهاند سپاسگزاری کرد: «از هموندان دبیرخانه کمیته ملی دیرینکدههای ایرران، هموندان شرکت پتروس و دیگر کسانی که در این راستا ما را همیاری کردند، سپاسگزاریم. آغاز این آیین اداواری ایکوفوم که امروز در تهران برگزار میشود از نشستهای همگانی ایکوم از سال 2016 در میلان آغاز و سال 2017 در پاریس ادامه یافت و امسال نیز در تهران برگزار میشود. جدای از برگزاری همایش ایکوفوم در تهران همزمان سخنرانیها و برنامههای گوناگونی برپا خواهد شد که رویکرد آن «موزه و تقدس» است»
وی افزود: «یکی از انگیزههای گزینش این نام، سپنتا بودن این سرزمین است نه تنها برای مسلمانان و شیعیان که برای همه ادیان با باورهای گوناگون است. در ایران بیشتر از هر کشوری ما شاهد کلیساهای تاریخی، بیش از 300 کلیسا، هستیم. در ایران یازده گور و یادمان پیامبران یهود داریم و نیز شاهد بزرگترین کانون مذهبی زرتشتی و ادیان کهن هستیم.»
طباطبایی در بخش دیگری از سخنانش گفت که در خیابان سیتیر باشندگی بسیار از پیروان ادیان گوناگون هستیم. در کنار این خیابان به جز دیرینکدههای ارامنه، زرتشتیان و نیایشگاههای کلیمیان و مسیحیان، دیرینکدههای گوناگون خصوصی، وقفی، باستانشناسی و یادمانهای نیاکانی که برپایه یک دیدگاه اندیشهای پدید آمدهاند. بودن چنین ویژگیهایی از دیرباز در ایران انگیزه گزینش نام «موزه و تقدس» برای این همایش است.
فرنشین ایکوم افزود: «در این دوره 67 تن موزهدار، دانشجو و کسانی که در حوزه موزه و موزهداری در ایران کوشا هستند، ثبت نام کردهاند. همچنین 37 تن موزهدار، دانشچو و کنشگران موزه در خارج از ایران در این دوره ثبت نام کردهانند. افزون بر سخنرانیهای گوناگون بازدیدهایی از خیابان سیتیر صورت خواهد گرفت تا در نهایت منجر به یک برآیند جدیدتری در شناساندن دیرینکدهها در جهان و همچنین انگیزهای برای رسیدن به همزیستی، همگرایی و صلح باشد.»
در آغاز نشست مشکلی در برگردان سرودهای که مجری برنامه میخواند، پدید آمد. طباطبایی درباره ویزگیهای یک سروده گفت: «یکی از ویژگیهای فرهنگ ما چکامه و سروده است. سروده یکی از ویژگیهای زبان است و نمیتوان مانع شد هر فردی در ایران هر گفتگویی را با چکامه آغاز یا به پایان برساند. اگر در برگردان سروده مشکلی پیش آمد باید گفت سروده قابل برگردان نیست، سروده زبان خودش را دارد و درکی که هر کس از آن زبان برداشت میکند.»
حجتاله ایوبی دبیر کمیسیون ملی یونسکو در ایران
حجتاله ایوبی دبیر کمیسیون ملی یونسکو در ایران به عنوان سخنران دیگر از جایگاه دیرینکدهها گفت: « برخی باور دارند رفته به دیرینکدهها بهچَم (:یعنی) گردش در گذشته و بهگفته ایرانیها «زیارت اهل قبور» است ولی بهراستی که چنین نیست.
به دید من دیرینکدهها پلی برای دیروز، امروز و فردا هستند. دیرینکده بهچم نوآوری و نواندیشی است و نوآوری نمیتواند در خلا صورت گیرد؛ خاک حاصلخیز میخواهد. خاک بهچم تاریخ است و برای درست شدن خاک صدها سال زمان نیاز است. خاک بهچم فرهنگ و تمدن گذشته و با زندگی کردن در نوآوریهای پیشینیان میتوانیم نواندیشی کنیم.
خاک ایران در فرهنگ حاصلخیز است و برای همین است که ایرانیها در هنر مدرن، نگارگری مدرن، عکاسی، گرافیک، کاریکاتور و بهویژه سینما درخشنده هستند.»
ایوبی رو به میهمانان بیگانه گفت: « ایران کار آسانتری نسبت به شما دارد، شما اشیا را در دیرینکدهها جای میدهید اما ما به اندازهای تاریخ داریم که اعلام میکنیم شهری به بزرگی «یزد» و یا «محور بیشابور» میراثفرهنگی است. برای همین رفتوآمد و زندگی در این شهر باید با آداب و ادبی همراه باشد .»
وی سپس رو به موزهداران گفت: « موزهداران سرمایه آفریناند، زیرا هنگامیکه به شناساندن یک شی یا مفهوم میپردازند آنشی یک سرمایه ملی و جهانی میشود، به همین انگیزه شما پاسداران تاریخ جهان و سنگربانان گونههای فرهنگی هستید.»
پس از آیین گشایش دربرنامه نخست «موزه و تقدس» محمد بهشتی فرنشین پژوهشگاه میراث فرهنگی و هموند هیات سرپرستی ایکوم بهعنوان نخستین سخنران با بیان سه پیشگفتار سخنان خود را آغاز کرد: «دیرینکدهها در شکلی که امروز با آن سروکار داریم به همه دگرگونیها که در یکی دو سده اخیر رخ داده، یک پدید نویی است. از روز نخستی که نام «موزه» برای دیرینکده برگزیده شد بهگونهای این موضوع را به ریشههایی در گذشتههای بسیار دور پیوند زد.
نشانهاش همین واژه «موزه» است واژه موزه به استورهی یونان باستان بازمیگردد. استورهای که میگوید هنگامی که انسان از آسمان به زمین آمد در چشمهای بهنام «لِتِه» خودش را شست. پس از آن دچار فراموشی شد. زیرا چشمه لته چشمه فراموشی است.
شخصت استورهای بهنام «مِلِه موسِنِه» دختران بهنام «موز» داشت دخترانش هر کدام یکی از هنرها، فلسفه و روشنگری را نمایندگی میکردند و در نیایشگاهها موزها خویشکاری یادآوری به دیگران داشتند.»
در پیشگفتار دیگری گفت: «مهرازی (:معماری) هر منطقه اصولا باید برپایه مصالح در دسترش باشد اگر به تاریخ دور اروپا بنگریم در دسترسترین مصالح چوب بود زیرا سرتاسرش جنگل داشت ولی هر چه مدنیتر و پیشرفتهتر شد مهرازی سنگی چیره شد که بسیار سخت در اروپا یافت میشود.
چین نیز رودخانههای بزرگی با لایههای آبرفتی دارد و بههمینانگیزه مزرعههای بسیار بزرگی در چین پدید آمدهاست و چیزی که در چین بسیار وجود ندارد جنگل است. ولی مهرازی چین از خاک نیست بلکه از چوب است.
ایران در پیوند کمربندی بیابانی و کوهستانی جای دارد بههمین روی مصالح دردسترس سنگ است ولی بناها کمتر سنگی هستند، بیشتر از بناهای خشتی و آجری است.»
بهشتی با بیان پرسش چرا کشورها چنین برخوردی داشتهاند گفت: «یکی از چشمگیرترین انگیزهها وجود گونههای فرهنگی است و این دیگرگونه بودن بینشهای گوناگونی پدید میآورد.»
وی در دنباله سخنانش فرهنگی که درباره گیاهان در کشورهای گوناگون وجود دارد گفت: «در اروپا باع جایی است که جنگل نیست، باغ فضایی گشاد است و گیاهان همه تحت فرمان هستند و شکل هندسی به خود گرفتهاند. در آراستنیهای گیاهی اروپا، گیاهان چیده شده و از طبیعت جدا شده هستند.
در چین و آسیای جنوب شرقی گیاهان باید به کیفیتی درآیند که انگار در محضر ما حاضر شدهاند برای همین است که «بُنسای» هنرشان است و باغها ماکتی از طبیعتشان است. پدیدهای مانند گلدان تنها در چین رایج بود و گلی در آن جا داده شد تا ما هر جا اراده بکنیم جای داده شود. نا پیش از زندیه در ایران گلدان وجود نداشت حتا در نگارگری هم دیده نمیشد.
گیاه در ایران هیچگاه چیده شدهنیست. نگارههای خطایی و اسلیمی اگرچه پایشان به خاک نمیرسد ولی انگار در آسمان سیر میکنند. درختان در باغ ایرانی بهمانند جایگاه طبیعی خود هستند و ما تنها آنها را به نظمی کاشتهایم. برای نمونه درخت سرو کاشته شده به همان صورت طبیعی است و دیگر به شکل پرنده یا… درنمیآوریم. چگونگی برخورد ما با گیاه بهگونهاست که گویی میخواهیم به باطن و حقیقت گیاه نزدیک شویم.بههمینروی در نگارههای آراستنی گیاهی در ایران سر از نگارههای اسلیمی درمیآورد که نشان دهنده باطن گیاه است. گونه برخورد فرهنگیها با درختان دیگرگونه است.»
وی در ادامه به موضوع سپنتایی در فرهنگها افزود: «در همه فرهنگها هر چیزی زمینی و آسمانی دارد و آسمان هر چیز وجه سپنتایی آن است و زمینِ آن بخش فرسوده است که عمر کوتاهی دارد.
اروپای کهن هیچ چیز غیر مقدسی وجود نداشت و هر چیزی هنگامی موجودیت پیدا کیکرد که نشان سپنتایی داشت. حتا آبخوردن، خوراک و حتا آهنگری هم دیدگاه سپنتایی پیدا میکرد و بههمینروی در ایران ما آیین فتوت داریم و در زیر همه پیشهها وجه قدسی میشناساندند. برای نمونه در آیین آهنگری گفته میشد«مقتدای آهنگران داوود نبی است» و دیدگاه داوود را در آهنگری بیان میکردند. در دوره نو که موزه پدید آمد و اروپا دچار دگرگونی شد. در همان دوره صفوی توپ وارد ایران میشود و برادران شرلی در ایران آموزش میدهند که چگونه توپ را بسازند. از نمونه واپسین فتوتنامههای برجامانده پیشه توپریزی است زیرا هر پیشهای باید مقتدایی داشته باشد و چون نمیتوانند برای توپ تفسیر سپنتایی داشته باشند بههمین روی میگویند «واما مقتدای توپریزان شیطانرجیم است. برای همین است که ما در جنگهای ایران و روس شکست خوردیم. زیرا نتوانستیم تفسیر سپنتایی برای توپ داشته باشیم.»
بهشتی با بیان وجه سپنتایی هر چیزی به وجه زمینی آن پرداخت: « زمینش وجهی است که زندگی کوتاهی دارد، در قفس زمان زندانی است و فرسوده میشود. برای نمونه خانه بروجردی ها و حمام گنجعلی خان هر کدام برای زندگی امروزی نقصی دارند اما از دیدگاه سپنتایی و آسمانی فیل ما را به یاد هندوستان میاندازند .
وی با این تشبیه که مردم ما پیش از دوره مدرن در پی آسمان و سپنتایی هر چیزی بودهاند، افزود : «به نظر می رسد موزهها که خویشکاری آنها یادآوری آسمانی هر چیزی بود خود فراموش شدهاند؛ یعنی موزه ای که باید یادخانه باشد و هستی و کیستی ما را به یاد آورد وظیفه اش یادآوری زمینی اشیا شده است.»
فرنشین پزوهشکده میراث فرهنگی گفت: «به همین انگیزه بیشتر دیرینکدههای کنونی، زمین اشیا را به ما نشان می دهند نه آسمان آنان را. ما در برخورد با مسجد شیخ لطف الله، خانه عامریها و حمام گنجعلیخان بیشتر به موزه حقیقی نزدیک می شویم تا موزه های مرسوم جهان؛ زیرا آنها به ما از اشیا نمیگویند بلکه مفهوم راستین موزه، ما را به یاد آسمان ، کیستی ، چیستی و ماموریت انسان می اندازند .»
این سمپوزیم در سه روز با برنامهها و کارگاههای گوناگون از جمله دیدار از خیابان سیتیر ادامه خواهد داشت.
جبرییل نوکنده فرنشین دیرینکده ایران
فرتور از مارال آریایی است.
0114