شاهنامهخوانی در میان قومهای گوناگون ایرانی، همواره به عنوان یک سنت فرهنگی مورد توجه بوده است. پوریا خلیلی، کارگردان و مستندساز، در راستای شناساندن این سنت پیشینهدار فرهنگی، به ساخت مستندی در همین زمینه پرداخته است. «شاهنامهخوانی در ایل قشقایی» نخستین کار مستند بلند و دومین کار مستند این کارگردان است. پوریا خلیلی که پیشتر یک کار مستند کوتاه و چند مستند صنعتی را ساخته است از جمله کارگردانهای است که به پیشینهی تاریخی و فرهنگی ایران علاقهمند است. مستند کوتاه این کارگردان، دربارهی گل کمیاب سوسن چلچراغ است. این گل در جهان تنها در دومنطقهی روستای داماش در استان گیلان و استان لنکران در جمهوری آذربایجان رویش دارد.
خبرنگار امرداد دربارهی ساخت مستند شاهنامهخوانی در ایل قشقایی، با پوریا خلیلی به گفتوگو پرداخته است.
نخست آگاهی کوتاهی دربارهی ایل قشقایی به خوانندگان امرداد بدهید
ایل قشقایی، از شش طایفه اصلی به نام های عمله، کشکولی بزرگ، کشکولی کوچک، فارسیمدان، دره شوری و ششبلوکی و همچنین چند طایفه کوچک تشکیل شده است. برخی از این طایفهها مانند عمله و کشکولی کوچک طی دویستسال گذشته توسط خوانین قشقایی و به منظور تعدیل نیروهای سیاسی درون ایل بوجود آمدهاند. از طایفه فارسیمدان به عنوان قدیمیترین گروه از ترکان که پیش از حکومت صفویه در استان فارس زندگی میکردهاند نام برده شده است. در دوران صفویه گروهی از ترکان به رهبری شخصی به نام امیرغازی شاهیلو، که از همپیمانان شاه اسماعیل صفوی بود برای دفاع از مرزهای جنوبی از قفقاز و آذربایجان به این منطقه آورده شدند. در زمان شاهعباس صفوی طایفهی فارسیمدان به رهبری ابوالقاسم فارسیمدان در برابر حکومت مرکزی به پا خواست. پس از سرکوب این طایفه از سوی شاهعباس و به دستور او تیرههای دیگری از ترکان به منطقه آورده شدند و رهبری آنها به شخصی به نام جانیآقا از نوادگان امیرغازی شاهیلو واگذار شد. قشقاییها در درازای تاریخ همواره از کارگزاران حکومت مرکزی بوده و چه از دید سیاسی، چه از دید جغرافیایی رابطه نزدیکی با پایتخت و دربار داشتهاند . البته در زمان نادرشاه و پس از آن در دوره آغامحمدخان قاجار با حکومت مرکزی درگیر میشوند که منجر به تضعیف ساختار درونی ایل و تبعید بسیاری از تیرههای آن به نقاط دیگری همچون بختیاری، مازندران، خراسان شمالی و اطراف تهران میشود . افزونبر این دگرگونیها از دوران صفویه تا قاجار گروه زیادی از تیرههای غیر ترک زبان، مانند کرد، لک، فیلی، لشنی، چگینی، بختیاری، بویراحمدی، عرب، بلوچ و حتا گرجی به بدنهی قشقایی افزون شدهاند.
چرا به شاهنامهخوانی در ایل قشقایی پرداختید؟
در دورهی سربازی در منطقهی کازرون با ایل قشقایی و طایفهی فارسیمدان آشنایی پیدا کردم. آشنایی با مردم و فرهنگ این ایل انگیزهی ساخت مستندی در این منطقه را در من به وجود آورد و چون گروهی از قشقاییها، اطراف کازرون زندگی می کنند بخشی از این مستند را به خود ویژه میکرد . از سویی شاهنامه ماندگارترین و تاثیرگذارترین کتاب در فرهنگ ایرانی و زبان پارسی است. چنانکه به گفتهی برخی صاحبنظران شاهنامهی فردوسی در زمان خود، کار یک فرهنگستان زبان و ادب پارسی را انجام داده است. البته به باور من نقش فردوسی در زبان و ادب پارسی فراتر از کار یک فرهنگستان بوده است و شاهنامه بهراستی یک نهضت تاریخی در زبان و ادبیات ایران است و این نهضت تاریخی و ادبی تا اکنون هم ادامه دارد. اما اینکه چرا شاهنامهخوانی در ایل قشقایی را به عنوان درونمایهی مستندم برگزیدم نخست به شوند مفهوم آن بود. اینکه سنت شاهنامهخوانی در میان قومی ترکزبان، رواج و محبوبیت دارد برای من گیرایی داشت. شاهنامهخوانی از آیینهای رایج و مورد علاقهی مردم این ایل است. همین تضاد مفهومی انگیزهی ویژهای برای ساخت این مستند را در من ایجاد کرد.
از این انگیزهی ویژه بیشتر بگویید
پنج سال پیش که کار ساخت مستند را آغاز کردم گاهی (از طرف برخی عناصر مشکوک و افراطی) حرفهایی در فضای مجازی شایع میشد که بوی جداییطلبی و فارسیستیزی میداد. علاقهام به حفظ یکپارچگی ایران این انگیزه را در من ایجاد کرد که به پژوهش دربارهی تاریخ قومهای ایرانی بپردازم. همانگونه که پیشتر گفتم خاطرههایم از دوران سربازی در مورد ایل قشقایی بهویژه طایفهی فارسیمدان، شوند(:دلیل) آن شد که نخست به پژوهش و مطالعه دربارهی تاریخچهی این ایل بپردازم. در این زمان به موضوع شاهنامهخوانی در ایل قشقایی، به گونهی تصادفی در وبلاگ یک هموطن قشقایی برخوردم و فکر کردم موضوع خوبی برای ساخت مستند است. یادآور میشوم قشقاییها زبان فارسی را زبان ملی خود میدانند و به ایرانی بودن خود بسیار میبالند. دوستداری این آب و خاک را از گزینش سرود «ای ایران» به عنوان آوای انتظار تلفن همراه بسیاری از آنها میتوان دریافت. همکاری دوستاانه انجمن قشقاییهای مقیم مرکز، بهویژه نادر نامداری قرهغانی در اجرای نمایش مستند «شاهنامهخوانی در ایل قشقایی » در فرهنگسرای اندیشه بهترین گواه است. قشقاییها در درازای تاریخ برای پاسداشت مرزهای ایران، جانفشانیها کردهاند. از آن میان، از باشندگی و جانفشانی آنها، در نبرد با عثمانیها، پرتغالیها در زمان صفویه، جنگ با افغانها در زمان نادرشاه و کریم خان زند، جنگ با انگلیسیها در زمان قاجار، حضور در انقلاب مشروطه و جنگ تحمیلی میتوان یاد کرد.
پیشینهی شاهنامهخوانی در ایل قشقایی به چه زمانی بر میگردد؟
بیشترِ آگاهیهای ما دربارهی پیشینهی رواج این سنت در میان ایل قشقایی، برپایهی روایتهای شفاهی و سینه به سینهای است که به ما رسیده است و سند نوشتاری در دست نداریم. اما از آنچه از گفتهها بر میآید، شاهنامه به عنوان یکی از کتابهایی که در مکتبخانهها آموزش میدادهاند، وارد ایل قشقایی شده است. پس از آن در بیشتر مهمانیها و شبنشینیها و گردهماییهای خودمانی زیر سیاهچادرها به عنوان یک سنت رواج پیدا کرده است. افزونبراین، سنت شاهنامهخوانی، به گونهی رسمی از سوی کارگزاران و خوانین قشقایی در جنگها یا در جشنها اجرا میشده است. برخی از پژوهشگران نیز بر این باورند که این سنت در نزدیک به 190 سال گذشته، از سوی تیرهای به نام مالاحمدی و از سوی شخصی به نام غلامعلی خورشیدی از ایل بویراحمدی به ایل قشقایی آمده است . ورود این شخص همزمان با دوران ایلخانیِ سلطان محمد قشقایی (همدوره حکومت ناصرالدین شاه) است. اما به باور من شواهدی وجود دارد که گمانهی وجود شاهنامهخوانی در ایل قشقایی را به پیشتر از این تاریخ باز میگرداند . در این مورد به سندی تاریخی از سعید نفیسی اشاره میکنم که در آن به خرید یک نسخه خطی شاهنامه بسیار گرانبها به قلم محمد داوری فرزند وصال شیرازی توسط محمدقلی خان قشقایی میباشد . شاهنامهی داوری یکی از نفیسترین نسخههای خطی شاهنامه هست که امروزه در موزهی «رضا عباسی» تهران نگهداری میشود . این ارخداد همزمان با زمان فتحعلیشاه قاجار رویداده است. محمدقلی خان قشقایی فرزند جانیخان که مردی بسیار فرهیخته و ادب دوست بود، با پرداخت 700 تومان که در آن زمان مبلغ هنگفتی بهشمار میآمده است، شاهنامهی نیمه تمام داوری را خریداری کرده و دستور میدهد که آنرا کامل کرده و نگارگریهای بسیار زیبایی را بر آن افزون کنند. شرح این ماجرا در وبلاگ دکتر منوچهر کیانی، از پژوهشگران نامآور ایل قشقایی آورده شده است. شاهد دیگری که به دوستداری (:علاقمندی) دیرین قشقاییها به شاهنامه اشاره دارد، دو تن از خوانین بنام قشقایی، سهرابخان و دارابخان قشقایی است که هر دو دارای نامهای اصیل شاهنامهای هستند و در تاریخ ایل قشقایی نقش بسیار پررنگی داشتهاند . سهرابخان و دارابخان فرزندان مصطفیقلیخان برادر کوچکتر محمدقلیخان هستند. محمدقلیخان نیز همچون پدر و برادر خود ایلخانی، با درایت و مدیر و مدبر بوده است و خوانین بعدی قشقایی بیشتر از نژاد (:نسل) او هستند . سند دیگری که میتوان به آن اشاره کرد سنگ قبری در امامزاده داوود در شهرستان کنگان هست که بر روی آن بیتی به سبک شاهنامه حک شده و در آن به نام اسفندیار اشاره شده است . هر چند تاریخ این سنگ قبر مخدوش است اما نما (:ظاهر) آن نشان از پیشینهای بیش از 200 ساله دارد . در سرودههای «ماذون» سرایندهی بزرگ ایل قشقایی نیز ابیاتی وجود دارد که به روشنی نشان از تاثیرگذاری شاهنامه در فرهنگ قشقایی دارد. در بخشی از کتاب سرودههای ماذون که به تلاش «شهباز شهبازی» گردآوری شده است، ماذون خاطرهی شاهنامهخوانی خود برای ایلخان قشقایی (سلطان محمد) را بازگو میکند . امروزه نام خانوادگی یا نام کوچک بسیاری از خانوادههای قشقایی ریشهی کاملا ایرانی و شاهنامهای دارد . نامهای خانوادگی مانند کیانی، بهمنی، اسکندری، رستمی، شهبازی، ایرجی، سترگ، فرهنگ و یا نامهای کوچک مانند طهمورث، پیران، فرامرز، سهراب، پروین، خسرو، فرهاد، فرود، جهانگیر، برزو، فریدون، بیژن، کامبیز (که بیشتر از خانوادههای سرشناس و برجستهی قشفایی هستند که در یک ساختار ایلیاتی مانند قشقایی، بدون ریشههای تاریخی نمیتواند بوجود آمده باشد . حتا در مورد نام اسبها ، نامهای ایرانی، مانند سالار، سردار، تاج، طاووس، آهو، توفان ، بیستون، در میان ایل قشقایی فراوان دیده میشود.
نکتهی دیگر که میخواهم بگویم این است که گفتگوی من با کسانی که در مورد موضوع شاهنامهخوانی صاحبنظر بودند و حتی پیگیریهایی که پس از ساخت فیلم انجام دادم بیانگر این است که هر چند آگاهی درستی از تاریخ شاهنامهخوانی در ایل قشقایی پیش از زمان قاجار وجود ندارد اما نمیتوان گفت که این سنت به طور کلی وجود نداشته و یا اینکه با ورود یک فرد و یا یک خانواده این سنت چنین گسترده و عمیق در یک ایل رواج یافته باشد. کما این که در مورد تاریخ شاهنامهخوانی در ایل بختیاری و بویراحمدی هم بیش از این آگاهی در دست نیست. اما رواج و پذیرش این سنت در اقوام نامبرده، گواه این است که ریشههای تاریخی آن را باید به دورانهای کهنتری دانست. از آنجایی که ترویج شاهنامهخوانی از سیاستهای فرهنگی پادشاهان صفوی بوده و افزونبر محبوبیت همگانی، از سوی کارگزاران حکومتی نیز در آن دوران گسترش داشته است و با توجه به اینکه ایلات و عشایر، مانند بختیاریها و قشقاییها همواره در جنگها حضور داشتهاند میتوان گفت که پایهی این سنت در دورهی صفویه پایهگزاری شده و در ایلات و عشایر، رواج پیدا کرده است. همگونیهای (:مشترکات) فراوان فرهنگی و هنری در میان اقوام لر و قشقایی این دیدگاه را تقویت میکنند.
بنا به گواهی آگاهان محلی، خوانین قشقایی افرادی بسیار با سواد وادبدوست بودهاند که کتابهای فراوانی در اموال آنها یافت شده است و از جمله این کتابها شاهنامههای بسیار نفیسی بوده که شوربختانه بسیاری از آنها در دوران پهلوی اول نابود شده و یا اینکه از سرنوشت آنها آگاهی در دست نیست.
شور و شوق عجیبی که هنگام ساختن فیلم مستند شاهنامهخوانی در ایل قشقایی در میان اهالی ایل برای تعریف کردن خاطرات خود میدیدم شگفتآوربود . بیشتر بزرگسالان و حتی جوانانی که از گذشتهها آگاهی داشتند خاطراتی از شبهای دور همنشینی و شاهنامهخوانی داشتند.
در ساخت این مستند چه دشواریهایی داشتید؟
ساخت فیلم مستند دشواریهای خود را دارد. ساخت این مستند بیش از سه سال زمان برد. خوشبختانه برای گرفتن پروانه از ناجیهنر با مشکلی روبهرو نشدم .اما تنها و بزرگترین مشکل، نبود پشتیبانِ مالی بود. من برای ساخت این فیلم از سوی کسی یا سازمانی پشتیبانی نشدم و هزینهی تهیهکنندگی را خودم بر دوش داشتم.
لازم به یادآوری است، پشتیبانی معنوی پروین بهمنی، پژوهشگر فرهنگی و هنری ایل قشقایی که به مادر لالاییهای قشقایی نامآور است، همچنین نادر نامداری قرهغانی و همهی کسانی که در این فیلم باشنده بودند، حتا کسانی که در ساخت فیلم نقش نداشتند اما با تشویق و خوشرویی خود به من دلگرمی میدادند، در ساخت این فیلم تاثیرگذار بود.
آیا پس از این باز هم به موضوع شاهنامه خواهید پرداخت؟
پرداختن به شاهنامهخوانی اقوامی چون بختیاریها، بویراحمدیها، بوشهریها، ایل ممسنی و حتا قوم آسی که از بازماندگان قوم سلم باستانی هستند و در کوههای قفقاز زندگی میکنند را در برنامههایم دارم اما موضوعی که دربارهی شاهنامه جای کار دارد و من دوست دارم کار کنم، جغرافیای شاهنامه است. مکانها، کوهها و رودهایی که در شاهنامه نام برده شده است و مطابقت این نامها با نامهای کنونی و عوارض زمینی موضوع گیرایی است. اگرچه پرداختن به این موضوع با توجه به گستردگی این جغرافیا کار دشواری است اما امیدوارم شرایطی فراهم شود که بتوانم به ساخت مستندی در راستای جغرافیای شاهنامه بپردازم.
مستند شاهنامهخوانی در ایل قشقایی به کارگردانی پوریا خلیلی، پیشتردر فرهنگسرای اندیشه به نمایش همگانی درآمده است.
تاریخ پست:1395/5/21 15:45