رویهی شاهنامه امرداد 404 در این شماره به جایگاه فر در شاهنامه پرداخته است. اردلان کوزهگر پژوهشگر شاهنامه واژهی فر را ریشهیابی کرده و جایگاه آن را در اوستا و شاهنامه بررسی کرده است.
بخشهایی از این نوشتار را در دنباله بخوانید.
«فَرّ» یا «فَرَّه» یکی از کهنترین و برجستهترین مفاهیم فرهنگ ایرانی میباشد. در شاهنامهی فردوسی بارها در جاهای گوناگون بدین واژه و ترکیبهایش اشاره شده است. در این جُستار به جایگاه فر و برخی تعبیرهای در پیوند با آن در این اثر گراناَرج خواهیم پرداخت. ولی نخست میباید نگاهی به خاستگاه و پیشینهی فر و معنا و اندریافت (:مفهوم) آن انداخت.
فر اگرچه از دید واژگانی به معنای شکوه، بزرگی و ارج است، ولی در فرهنگ ایرانی بار مفهومی ژرفتری میدارد. فر نیرویی است کیهانی و ایزدی که سببساز یافتن بخت و دارایی و برکت میشود. فر یاریرسان و رهانندهی مردمان از دشواریها و خطرات است. دستیابی به فره هم با خویشکاری هر کس در جایگاهی که دارد شدنی است.
ولی دربارهی ریشهشناسی فر؛ برابر فر در پارسی میانه خورّه (xwarrah) با هزوارش GDE (در آرامی GDH) آمده است و برابر آن در متنهای مانوی فرّه (با نگارش prh) است. برابر این واژه در اوستایی خورنه- (xvarǝnah-) است و کهنترین کاربرد آن در گاهان به صورت صفتی به ریخت خورنه (xvarna) برای جاماسب آمده است ، که به چم (:معنای) درخشان و نیکبخت میباشد. فر را باید همریشه با خور و خورشید دانست، و همخانواده با واژهی سانسکریت svar به همان معنای خورشید. از آنچه در پارسی باستان به دست ما رسیده، از فر به طور مستقل سخنی نیست، ولی در ترکیب نامهای ایرانیان در این زمان فر دیده میشود.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.
لینک فروش اینترنتی شماره 404 امرداد