لوگو امرداد
نوروز به روایت سفرنامه‌های دوره قاجار و صفوی/3

سیزده بدر در دربار شاهان ساسانی

sizdebedarنوروز یکی از مهمترین آداب و رسوم ایرانیان است که مورد توجه سیاحان قرار گرفته و نکات ارزشمندی را درباره این آیین کهن گردآوری کرده‌اند.

عصر صفویه و قاجار، روزگار حضور پررنگ جهانگردان اروپایی به ایران بود. جهانگردانی که صرف نظر از اهداف سیاسی که داشتند، یادگارهای ارزشمندی از خود برجای گذاشتند. یادگاری به نام «سفرنامه» که سرشار از واقعیات اجتماعی، فرهنگی و تاریخی ایران در گذر تاریخ است. یکی از نکات شایان توجه برای این سیاحان آداب و رسوم نوروز و پیشینه آن است. نوشته‌های این سفرنامه‌نویسان که به تداوم نوروز در این عصر اشاره دارد، اطلاعات مهمی از نحوه برگزاری این جشن کهن در دوره قاجار و صفویه ارائه می‌دهند.

 سیزده‌بدر روزی که نحوست آن دامنگیر صاحبخانه می‌شود

یاکوب ادوارد پولاک، هنریش بروگش و اوبن از جمله سیاحانی هستند که در سفرنامه‌های خود اشاره‌ای نیز به آیین‌های سیزده بدر داشته‌اند. پولاک در این باره می‌نویسد: «سرانجام روز سیزدهم یعنی آخرین روز عید فرا می‌رسد. مطابق با یک رسم کهن گویا تمام خانه‌ها در چنین روزی معروض خطر ویرانی هستند. به همین دلیل همه از دروازه شهر خارج می‌شوند و به باغ‌ها روی می‌آورند. به‌خصوص زنان که علاوه بر هراس از خطری که ظاهرا آنها را تهدید می‌کند به انگیزه‌های دیگری نیز به دشت و صحرا می‌روند. برای این‌که تا حدودی از هجوم زنان به خارج شهر جلوگیری شود به دستور کلانتر از هر زنی عوارض ناچیزی وصول می‌شود. با این روز دیگر شادی‌های نوروز پایان می‌پذیرد. از نظر کشاورز عید مبدا زمانی است که بر محور آن کار آماده‌سازی زمین، بذر پاشیدن و محصول برداشتن را تعیین می‌کند؛ وی می‌داند که این تخم یا آن تخم را بیست روز پیش یا پس از عید باید افشاند؛ این یا آن درخت را چند روز پیش یا پس از عید باید پیوند زد؛ روی ‌هم‌ رفته نوروز در زیر آسمان شاد و زیبای ایران جشنی است برای شادی و شادکامی؛ مع هذا به علت اسراف و تبذیری که در کار برگزاری این جشن می‌شود آثار نامساعد آن تا مدتی در زندگی خانواده‌ها برجا می‌ماند.»

 اوبن فرانسوی بیرون رفتن مردم از خانه‌های خود و گشت و گذار در اطراف شهر را به این دلیل می‌داند که مردم می‌خواهند تازه شدن طبیعت را جشن بگیرند. هنریش بروگش روز سیزدهم نوروز را روزی نحس از نگاه ایرانیان دانسته‌ و علت این نحوست را این‌گونه بیان می‌کند: «یکی از روزهای بسیار نحس سال، روز سیزدهم ماه فروردین است. ایرانیان معتقدند که در این روز که به آن سیزده بدر می‌گویند، نباید در خانه ماند چون ممکن است نحوست آن دامنگیر صاحبخانه شود. لذا همه مردم از شهرها و روستاها خارج شده و به صحرا می‌روند تا این روز را در هوای آزاد و در زیر سقف آسمان بگذرانند. در این روز نباید ناراحت بود بلکه باید خوش گذراند تا اینکه دیوهایی که در خانه هستند بهانه‌ای برای آسیب رساندن به صاحبخانه و اعضای خانواده‌اش نداشته باشند.»

سیزده بدر در دربار شاهان ساسانی

در بخشی از کتاب «جشن‌های کهن ایرانی» درباره آیین سیزده بدر در دربار شاهان ساسانی می‌خوانیم: «در زمان ساسانیان جشن سیزده بدر از روز سیزدهم فروردین ماه آغاز می‌شود و در روز هجدهم آن مرد به پایان می‌رسید این جشن برای سیر و گشت در باغ و بوستان بود. سیر و گشت همراه با آوای رود، سرود خواندن و دست افشانی، گردش‌های گروهی، اما ما که در دوره ساسانیان زندگی نمی‌کنیم در زمانه ما روز سیزده بدر فقط یک روز است که آن هم روز سیزدهم فروردین ماه اصطلاح سیزده به در هم همان گونه که از عبارت بر می‌آید دستوری است یعنی ۱۳ را بیرون برو، در این روز مردم به دشت و دمن می‌روند شادی می‌کنند و سبزه‌های سبز کرده را به آب روان می‌اندازند.
 
انداختن سبزی در آب، سبز کردن سبزی، کاشتن سبزی و در داخل اتاق و شاید هم کاخ‌های سلطنتی یک گونه جادوی بهاری است. جادویی که بهار را به همراه دارد در این باره بهتر است به گفتار «مهرداد بهار» گوش دهیم:
 
بیرون از خانه هنوز سبز نیست ولی اتاق را می‌توانید سبز کنید با سبز شدن این یک نوع جادو، مثل همان که آتش می‌افروزیم تا گرما بیاید، سبزه زودتر سبز می‌کنیم تا سبزی بیاید است. اولاً آوردن یک نوع سبزه جادوی سبز کردن برای آمدن است ثانیا با آن حس می‌کردند انواع سبزی‌ها را می‌کاشتند و هر کدامش بهتر رشد می‌کرد اگر جو سبز می‌شد تا گندم، در آن سال در زمین جو می‌کاشتند. این را بیرونی در «آثارالباقیه» ذکر می‌کنند این مسئله که فال می‌گرفتند مربوط است به رویاندن با تولد مجدد خدای نباتی  «دموزی» یا در ایران سیاوش که وقتی که می‌میرد سبزه سبز می‌کردند این جادو برای آن بود که دموزی یا تموز یا سیاوش دوباره زنده شود و وقتی سیاوش دوباره زنده می‌شود سبزه راه انداختند توی آب مظهر مادر یا همسر ایزد نباتی بود که باعث مرگ او شده بود.
 
بهار در توجیه اینکه چرا در بعضی از روستاهای کویری در اتاق بچه‌ها سبزه می‌اندازند می‌گویند: «اسطوره‌ای هم در کنار این جادوی برکت و سبز کردن وجود داشت از در اتاق باید این سبزه ها سبز شود هیچ تردیدی نیست و طاقچه‌های اتاق به اتاق خود مظهر است در هر اتاق مظهر زمین و آسمان را دارید کف اتاق برابر زمین است و این طاق‌های گنبدی خانه‌های قدیمی نماد آسمان این رف‌ها که می‌ساختند معمولاً بالایش به صورت هلال است پایینش مسطح است که به نوعی مظهر زمین و آسمان است بنابراین در رف می‌شود سبزی کاشتن زمین است.»     

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-09