کاشی‌های دیوارهای دانشگاه هنر در میدان مشق نیز از دستبردهای دنباله‌دار در امان نمانده‌است.
دیوارهای دانشگاه هنر در خیابان سخایی و نعیمی که دارای کاشی‌های بسیار زیبا و ارزشمند تاریخ هنر تهران را به یدک می‌کشند، اندک اندک جای خود را به دیوار سیمانی می دهند.
بنای قزاقخانه که از آغاز برای قزاق‌های قاجاری ساخته شد، با گسترش شهر کاربری دیگری پیدا کرد. زمانی در دست ارتش بود که دانشگاه هنر با آرمان بازآرایی، بنای قاجاری با مهرازی زیبا را به‌دست گرفت.
بازآرایی «قزاقخانه» که امروز نام «دانشگاه هنر» را به یدک می‌کشد، تا کنون به پایان نرسیده و دیوارهای خیابان نعیمی در جایگاه (وضعیت) نیکی به‌سر نمی‌برند.
دیوارهای آجری خیابان نعیمی سست به نظر می‌آیند و در برخی از جاها ریزشی هم وجود دارد؛ به‌تازگی نیز کاشی‌های زیبایی که در بالای پنجره‌ها کار شده‌بود و نشان از دیرینگی بنا را داشت، کنده شده و جای خالی آن‌ها چهره نازیبایی برجای مانده‌است.
کمی پایین‌تر «نمایشگاه گنج‌خانه لوور در تهران» برپاست و این روزها مردم بسیاری به دیدن آفرینه‌های (:آثار) لوور می‌روند که می‌تواند نشان از گرایش (:علاقه) مردم به فرهنگ و تاریخ باشد ولی در خیابان سخایی و نعیمی کاشی‌های گرانبهای فرهنگ این شهر ربوده می‌شود و آشکار نیست چه سرنوشتی خواهند داشت!
در خیابان فردوسی سازمان زیباسازی شهر برنامه سامان‌دهی پیاده‌راه‌ها را اجرا می‌شود و یک دانشجوی پرذوقی کاشی‌های شکسته پرنقش و نگار آبی رنگی را در پیاده‌راه نشانده‌است با این اندیشه که مردم با کاشی‌های آبی رنگ آشنا شوند و برای پاس‌داری آنان بیشتر بکوشند!
انگار که شهر دچار دوگانگی شدیدی شده‌است، یک سو کسی بنا به اندیشه خود و بی‌هماهنگ با بخش‌های دیگر شهر کوشش به فرهنگ‌سازی می‌کند و در سوی دیگر برخی با اندیشه‌های پوچ آفرینه‌های اصیل شهر را به غارت می‌برد و هیچ‌کدام به سرانجام کار صورت گرفته به‌درستی نمی‌اندیشد.
آیا به‌راستی نیاز است برای فرهنگ‌سازی و زیباسازی شهر چنین اندیشه‌ای در شهر صورت بگیرد؟ آیا مردم تا این اندازه به داشته‌های فرهنگی خود کم‌توجه شده‌اند که بایستی اینگونه آموزش ببینند؟
کاشی‌های شکسته ای که در خیابان فردوسی کار شده‌است
نابه‌سامانی کاشی‌های دانشگاه هنر در خیابان سخایی و نعیمی
دانشگاه هنر هم نتوانست از هنر شهرش پاس‌داری کند
چهره کریه دیوار و جای خالی کاشی‌های قجری
مهرازی بسیار زیبا و ویرانی آن، چهره‌ای ناهمگن!
اگر اوضاع دانشگاه هنر پایتخت چنین باشد، چه انتظاری از دیگران باید داشت؟
فرتور از مارال آریایی است.
0114
