گروهی از مردمان باستان که فلسفه و آیین بودا را پذیرفتند، بیشتر سَر شوق آمدند که این آیین و باورهایش را در هنر، از جمله تندیسسازی، گرامی دارند. در آغاز، ساختن تندیسها یا چهرههایی که ریخت بدنی ویژهی بودا را نشان دهند بیاحترامی قلمداد میشد. در این گامهی (:مرحله) «بیچهرهایِ» تندیسسازی بودایی، هنرمندان به جای آن شیهایی را میساختند که به گونهی غیر مستقیم در پیوند با این پیامبر بزرگ بود. از جملهی این شیها عبارت بودند از: «چرخ احکام»، که راستیهای بزرگی را که بودا کشف کرده بود نمایان میکرد.؛ تندیس درخت سپندینهای (:مقدسی) که بودا در زیر آن به روشنی رسیده بود و قالب پاها و جای پاهایی که نماد گسترش باورهای بودایی در دور و نزدیک بود.
ولی در سدهی نخست میلادی نشان دادن پیکر بودا دیگر ایرادی نداشت و در سدههای پس از آن مردمان خاور دور تندیسهای بودا را قالبریزی میکردند که برخی از آنها بسیار بزرگ بود. در چین، ژاپن و گسترههای دیگر خاور دور، درونمایههای بودایی در تندیسسازی و دیگر ریختهای بیان هنری با درونمایههای سنتی درآمیخت و آنها را کامل کرد.