لوگو امرداد

هنر مانوی و پیوند آن با هنر ایرانی

1396t10آیین مانی که زبان زنده و شاخص روح ایرانی بود از همان آغاز برای آگهی، نگارش و بیان بنیان‌های آیینی از هنر بهره گرفت. از این رو مدت‌ها پس از اینکه دین مانی از میان رفته بود، هنر مانوی در فرهنگ ایرانی نیرویی پویا و زنده بود، چون در آن سوی این هنر باور مذهبی ژرفی نهفته بود و از سوی دیگر مانویت پیوند نزدیکی با دیگر فرهنگ‌ها پیدا کرده بود. همین درایش(:تاثیر) پایا، ارزشی ویژه به هنرهای مانوی در تاریخ هنر ایران بخشید؛ از این رو داده‌های بسیار اندکی از این هنرها به دست آمده است. همین کمبود داده‌ها باعث شده که این هنرها شناخته شده و با ریزبینی ویژه‌ای بررسی و ارزیابی شوند.
بازمانده‌های هنر مانوی دربرگیرنده‌ی چند سازه، بخش‌هایی از دیوارنگاره‌ها و بالاتر از همه نگاره‌ها و بخش‌هایی از تخته‌پاره‌های یک کشتی شکسته‌ی بزرگ است. همه‌ی این‌ها را تاریخ به روزگار پر زرق و برق دودمان ایغوری (850-750 میلادی) می‌رساند و در واحه‌ی تورفان، به ویژه خوچو، یارخوتو، صومعه تویوق، خرابه‌های مورتوق و برخی از نیایش‌گاه‌های دره‌ی «سنگیم» یافت شده‌اند. خوچو ارزشی درخور دارد. این نقطه با نام ایدقوت، شهری تخت‌گاه اویغوریان بود و دیوارهای چهارگوش آن هنوز هم ویرانه‌های بزرگی را دربر گرفته که بیش‌تر آن‌ها در پیوند با دوره‌ای است که در خلال آن باشندگان این منطقه میان سال‌های 780-759 میلادی (روزهای فرمان‌روایی بوقوخان) و نابودی این شهر به دست قیزقیزها در میانه‌ی سده‌ی سوم/نهم میلادی به دین مانوی گرویدند. بخش‌هایی از نوشته‌ها و نشانه‌های هنر مانوی روی هم رفته در دو گروه سازه به دست آمده که با واژه‌ی K و a مشخص شده است. ویرانه‌‌‌ی k‌ تقریبا در میانه‌ی شهر جای دارد و از چهار مجموعه سازه تشکیل شده است.  در یکی از این سازه‌‌ها شماری از نسخ خطی مانوی یافت شده؛ که با خط سغدی، اویغوری و مانوی نوشته شده، ولی زبان آن‌ها سغدی و یا ترکی میانه است. در این‌جا دو نگاره‌ی زیبا نیز به دست آمده؛ همه‌ی این‌ها درون بقچه‌ای جای داشته که گویا به اتاق انداخته شده است. تاریخ‌گذاری نگاره‌ها اندکی دشوار است. ولی بی هیچ شوندی(:دلیلی) به روزهای گوناگون میان سده‌های هفتم و یازدهم میلادی نسبت داده شده است. این فرضیه که بهترین و دقیق‌‌ترین آن‌ها گویا در پیوند با روزگاری است که آیین مانی در زمان ایغوریان در اوج خود بوده و ضعیف‌ترین این نگاره از آن روزگاری  است که پس از برافتادن خوچو برجای مانده‌اند، البته سرنخ ارزشمندی است، ولی یک اطلاق عمومی است. در همه‌ی این‌ها تاثیر هنر بودایی جایگاه باارزش و ویژه‌ای دارد، چون مثلا آن‌ها با زیباترین نگاره‌های بودایی ‌آن منطقه همانندی‌هایی دارند. در هر دو گروه از زمینه‌ی لاجوردی بهره برده‌اند که در پیکرهای دیوارنگاره‌های نیایش‌گاه‌های مانوی و در برخی از نگاره‌ها به همان شیوه‌ی نگاره‌های بودایی اجرا شده است. به ویژه یکی از آن‌ها که گونه‌ی پیکره‌های آن در نیایش‌گاه بِزِکلیک هم پیدا شده است.
در هنر مانوی تاثیر هنر روزگار ساسانی به خوبی هویدا است. یکی از بخش‌های کوچک همان نقشمایه‌‌ای را نشان می‌دهد که خسرو دوم (628-590 میلادی) در قوس تاق بستان کنده و در آن نوار مرواریدی که یکی از ویژگی‌های آرایه‌ای ساسانی بود، نمود یافته است. آیین مانوی از ایران سرچشمه گرفت و پس از یک دوره‌ پرباری ایرانی در آسیای مرکزی و خاوری تا کره و ژاپن پیش رفت.
در این روزگار در ترکستان افزون بر آیین مانوی، مزدایی و بودایی، آیین نسطوری نیز وجود داشت چون مذهب نسطوری در سده‌ی هفتم میلادی تا چین رخنه کرده بود. نسطوریان نیز نسخه‌های خطی تذهیب شده و مصور داشتند چرا که یکی از سندهای سده‌‌ی نهم یعنی تاریخ رهبانی توماس مَرگا می‌گوید که در یکی از صومعه‌های آدیابن نسخ خطی را با خط‌های زرین تذهیب می‌کنند. ولی به نظر نمی‌رسد که میان هنر نسطوری و هنر مانوی پیوندی وجود داشته باشد. مهم‌ترین تاثیر هنر در شمال ترکستان و در هنر مانوی تورفان، تاثیر هنر ایرانی بود. آیا از این گفته می‌توان نتیجه گرفت که نگاره‌های مانوی به گونه‌ی فزاینده‌ای از نگاره‌های ساسانی الهام گرفته‌اند؟
در اینجا، فرضیه چندان پایدار نیست چون چیزی از نگاره‌های ساسانی برجای نمانده است. تنها می‌دانیم که کتاب کهنی مزین به پیکره‌های شاهان ایرانی که رفتار آن‌ها را به تصویر کشیده بوده، وجود داشته و مطهربن طاهر مقدسی از آن در کتاب البدء و التواریخ سخن رانده و مسعودی آن را در یک خانواده‌ی فارس دیده است و حمزه‌ی اصفهانی هم به آن اشاره کرده و شاید هم در زمانی که مجمل‌التواریخ در نیمه‌ی نخست سده‌ی دوازدهم میلادی نوشته می‌شده، هنوز موجود بوده است. درون‌مایه‌ی شکار بهرام گور بر روی یک بشقاب سیمین(:نقره) ساسانی موجود در گنج‌خانه‌ی(:موزه) ارمیتاژ و بر روی یک رده از کاسه‌های زرین فام چندرنگی و کاشی‌های گوناگون شده‌ی پنجم مهی(:قمری) و در نگاره‌ای موجود در موزه‌ی بریتانیا، آمده است. گویا شالوده‌ی کاشی‌ها و نگاره‌ها از یک نگاره‌ی پیش از اسلامی مایه گرفته باشد. این نشان می‌دهد که در نگارگری ایران از روزگار ساسانی تا پایان تاریخ میانه‌ آیینی وجود داشته و البته این امر، این فرضیه را که نگارگری مانوی نقش باارزشی در شکل‌گیری نگاره‌های ایران داشته را ضعیف می‌کند. پیوند همیشگی میان مانویان ترکستان و مانویان بابِل که کانون بیش‌تر این آیین در سده‌های هشتم و نهم میلادی بود، تاثیرهایی در هنرها داشت. بنابراین هنر مانوی یک پدیده‌ی مجزا نبوده که از استپ‌های دوردست آسیایی جدا افتاده باشد بلکه پایگاه ویژه‌ی خود را به گونه‌ای که نمی‌توان آن را به شوند دشواری‌های موجود و پیچیدگی فرآیند دگرگونی‌های هنری پیگیری کرد، پدید آورده است افزون بر این برخی از ویژگی‌هایی که نخست در هنر مانوی پیدا شد، در سده‌های سپسین در دیگر هنرها و در جاهای دورتر از منطقه‌ی ایغوریان نمودار شد.
بنابراین عناصر پراکنده‌ای در شکل‌گیری هنر مانوی کارساز بود و همین هنر در مجموعه‌ای ‌از فرهنگ‌ جهان وطنی نژادی و عقیدتی موجود در ترکستان بازتاب یافت؛ و در جای خود از همین منطقه تاثیر و رخنه‌ِ خود را در فضای بسیار گسترده‌ای پراکند. کوتاه سخن اینکه، چنین می‌نماید که هنر مانوی تا آنجا که داده‌های پراکنده یارا می‌دهد، ارزشی ویژه و به گونه‌ی کنشگری دگرگون‌زا در صورت‌بندی و جابه‌جایی نقش‌مایه‌ها، روش‌ها و باورهایی داشت که برای هنر آینده‌ی ایران از ارزشی درخور برخوردار بود.

 

 

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-30