لوگو امرداد
بررسی چالش‌های ازدواج در هازمان زرتشتی (1)

جوانانمان را برای رسیدن به کمال و رسایی آگاه کنیم

بابک شهریارییکی از مراحل زیبا و برجسته‌ی زندگی انسان‌ها ازدواج است. مرحله‌ای از زندگی که امروز به چالشی در میان جوانان هازمان(:جامعه) زرتشتی تبدیل شده است. از همین‌رو تارنمای امرداد در یک دیدگاه‌سنجی از زرتشتیان خواست تا دیدگاه خود را درباره‌ی چالش‌های پیش روی هازمان زرتشتی در این‌باره بارگو کنند. در پیِ همین دیدگاه‌سنجی از برخی کنش‌گران و کارشناسان هازمان زرتشتی خواستیم تا دیدگاه خود را در این‌باره بازگو کنند.

در زیر دیدگاه بابک شهریاری، کنش‌گر هازمان زرتشتی را درباره‌ی چالش ازدواج در میان جوانان زرتشتی می‌خوانید:

من فکر می‌کنم اصولا در این جهان که جهانی است پویا و پر جنب‌وجوش، هر حرکتی که انجام می‌شود گامی است که از نقصان به سوی کمال برداشته می‌شود. اصولا با جهانی روبه‌رو هستیم که به واسطه‌ی حرکت جزء جزء آن به سوی کمال، خود هر روز به کمال نزدیک‌تر می‌شود.

این کمال‌جویی آن‌چنان در ذات ذرات هستی و از جمله خود ما وجود دارد که هیچ چیز جلودار آن نیست و انسانی که کمال را جست‌وجو می‌کند، حاضر است از همه‌ی داشته‌های خود بگذرد. او حاضر می‌شود ترک وطن کند شاید که کمال خود را در جایی دیگر بیابد. از این‌رو پدیده‌ی مهاجرت اتفاق عجیبی نیست (اگرچه به تازگی شدت آن در جامعه زرتشتی به دلایل گوناگون افزایش یافته است). در واقع مهاجرت پدیده‌ای است آن‌قدر طبیعی، که حتا دیگر موجودات نیز اقدام به آن می‌کنند، اما درباره‌ی انسان‌ها که از عالی‌ترین مرتبه‌ی خرد و خودآگاهی برخوردار هستند، مهاجرت با تمام اراده و بینش صورت می‌گیرد و هر انسانی که تکامل خود را در مهاجرت ببیند بی‌گمان اقدام به آن خواهد نمود.

از سوی دیگر همه‌ی آن‌ها که تجربه کرده‌اند، می‌دانند بخشی از تکامل هر فرد پس از ازدواج و به ویژه پس از پدر یا مادر شدن رخ می‌دهد و در اینجا نیز شباهتی میان انسان و دیگر موجودات و همچنین تفاوتی نیز وجود دارد. به سبب مرتبه‌ی والای خرد انسان، تصمیم به ازدواج در خودآگاهی کامل انجام می‌گیرد و هدف انسان از ازدواج تنها پاسخ‌گویی به هورمون‌های طبیعی نیست.

پرسشی که در اینجا ذهن را به خود مشغول می‌کند این است که در مقایسه میان مهاجرت و ازدواج، چگونه است که جوانان ما تن به مهاجرت می‌دهند (که هیچ پشتوانه‌ی هورمونی ندارد) اما تن به ازدواج نمی‌دهند و دوستان فعلا نگران تولید مثل هستند (که بدیهی‌ترین پدیده‌ای است که حتا گیاهان به آن مبادرت می‌ورزند).

پاسخ بسیار روشن است؛ ما انسان هستیم. انسانیت انسان موجب می‌شود کمال‌جویی او بر پایه‌ی غریزه نباشد، بلکه بر پایه‌ی آگاهی باشد. در واقع کسی به جوانان ما آموزش نداده که مهم‌ترین پارامتر برای رسیدن به کمال انسانی، تشکیل خانواده است. جوانان صعود به قله‌های کمال را در مهاجرت، ادامه‌ی تحصیل و بسیاری چیزهای دیگر جست‌وجو می‌کنند، غافل از اینکه بخش مهمی از این کمال به صورت بسیار ساده و طبیعی از راه ازدواج صورت خواهد گرفت.

جوانان ما آن‌چنان کمال طلب هستند که با از خودگذشتگی بی‌مانندی، بر خلاف تمام امیال غریزی خود تن به ازدواج نمی‌دهند، فقط و فقط به این دلیل ساده که کسی نیست آن‌ها را آگاه کند که ازدواج بخشی از همان مسیری است که آن‌ها برای رسیدن به مقصد از آن عبور نمی‌کنند. بنابراین، جامعه‌ی ما کم‌کم با بحران انسان‌هایی روبه‌رو می‌شود (روبه‌رو شده) که با وجود تلاش بی‌نظیر در جست‌وجوی کمال، نقصان در چهره‌ی آن‌ها و در کلام آن‌ها کاملا پیدا است و شوربختانه دلیل این نقصان همان چیزی است که برای رسیدن به  کمال از انجام آن خودداری کرده‌اند، یعنی ازدواج!

راه حل بسیار ساده است آگاهشان کنیم. 

بابک شهریاری، آبان‌ماه 1395

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

یک پاسخ

  1. ضمن سپاسگزاری فراوان از اقای شهریاری ارجمند که سخنانشان نشانگر شناختی عمیق و درست از جامعه خوشنام زرتشتی است.و اما مسئله نخست و پر اهمیت اینجاست که اگاهی رسانی نخستین از کجا باید اغاز شود؟جوان از بطن و دل خانواده پرورش و تکامل میابد و به کمال میرسد وظیفه اگاهی رسانی نخستین این مرحله مهم و ضروری برای جامعه زرتشتی ابتدا بر دوش چه کسانیست؟پاسخ روشن است.(بر دوش پدر و مادر بزرگوار جوان) پدر و مادر جوان چه دختر چه پسر وظیفه اصلی شان به طور حتم این است فرزند خود را که قطعا زحمات فراوانی چه در امر تحصیلی و چه در امر اسایش و خوشبختی او کشیده برای مرحله جدید و بسیار مهم زندگی که همان ازدواج است اماده کنند.قدم بعدی البته بر دوش مسئولین دلسوز هازمان زرتشتی است که بستر ازدواج فراهم بشود.
    اما در رابطه با پدیده ناخوشایند مهاجرت.به عقیده من مهاجرت نوعی آفت است برای جامعه زرتشتی.گرچه بنظر میرسد این مهاجرت های بی رویه نوعی نشانگر اعتراض و واکنش نادرست به اوضاع فرهنگی اجتماعی و بعضا اقتصادی کشوره ابا و اجدادی خود باشد.چیزی که مشخص است این است که مهاجرت دردی را برای خانواده دوا نخواهد کرد که هیچ تبعات ناخوشایند فرهنگی و اجتماعی بعدی ناشی از فرهنگ بیگانه که طبعا برای یک پدر و مادر زرتشتی بسیارمهم است را به دنبال خواهد داشت.باید درست و هوشمندانه برای اینده تصمیم گیری کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-06